علل و عوارض گرایش کودکان به وسایل آرایشی چیست؟ / آرایش در کودکی و بحران هویت در بزرگسالی
تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۹۸۷۷۷
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، متاسفانه در این دوره آرایش کردن نه تنها برای جوان جلوه کردن مسنتر ها، بلکه یک عادت بین جوانان هم شده است. استفاده از لوازم آرایش نه فقط بین بانوان، بلکه بین دختر بچهها و پسرها هم به تقلید از مادرانشان دیده میشود. تمایل به آرایش کردن باعث میشود که بچهها زودتر به بلوغ برسند و در نتیجه با مشکلات زیادی که بار روانی منفی برایشان دارد، مواجه شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خیلی وقتها دیده میشود که خود مادران، در ایامی مثل جشن تولدها، مناسبتهای مختلف و حتی مهمانی رفتن دخترانشان را آرایش میکنند یا از لوازم زیبایی دخترانه مثل گیرههای سر یا کش و تل سر برای پسرانشان استفاده میکنند. اینکار علاوه بر اینکه ممکن است باعث بحران هویت بچهها شود، حمله به حریم کودکی آنها است چرا که زیبایی طبیعی بچهها را زیر سوال میبرد و ناخودآگاه به بچه میآموزد که تو خودت زیبا نیستی بلکه باید برای زیباتر شدن تلاش کنی و زیبایی و خوشگلی مهمترین ارزش تو محسوب میشود.
اگر بچهها خودشان به سمت لوازم آرایشی جذب میشوند، ناشی از جاذبههایی است که وسایل برای کشف محیط اطراف آنها دارد. بچهها دوست دارند همه چیز را لمس و با حواس پنجگانه تجربه و آن را آزمون و خطا کنند، اما این بدین معنی نیست که استفاده از لوازم آرایش برای بچهها بدون اشکال است.
شما فرض کنید دختر چهار یا پنج سالهای دارید که از شما میخواهد برایش لوازم آرایش بخرید یا رژلب را به او بدهید تا روی لبش بزند، شما هم درخواستش را رد میکنید، یا اینکه مدام سر کیف شما میرود و خود را آرایش میکند، بعد شما که اخم میکنید به شما میگویید که چرا اجازه ندادید و شما هم سخنرانی میکنید که، چون خوب نیست و بد است و آرایش برای خانمها است، نه دختر کوچولوها، تو کوچولو هستی و نباید صورتت را رنگ کنی، اما آیا او متقاعد میشود؟ آیا دختر چهار ـ پنج ساله این حرفها را میفهمد؟ پس راه درست چیست؟
در این زمینه با خانم دکتر نسیم نوری، روانشناس و مشاور خانواده پیرامون عوارض و علل آرایش کردن بچهها و همینطور وظایفی که والدین در این زمینه بر عهده دارند، به گفتگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
*خانم دکتر به عنوان سوال نخست بفرمایید که چه علل و عواملی باعث میشود که بچهها به سمت لوازم آرایشی برای زیباتر جلوه دادن خود بروند، آیا خود بچهها در این زمینه به بلوغ فکری رسیده اند یا تحت تأثیر دیگران ممکن است چنین کارهایی را انجام دهند؟
نخستین دلیلی که میتوان برای این امر برشمرد، ممکن است کنجکاوی ذاتی کودک برای کشف دنیای اطراف خود باشد. حال سوال این است که چنین چیزی طبیعی است؟ بله این امر کاملا طبیعی است و جزو مراحل رشد محسوب میشود و والدین نباید بترسند و برخوردهای خشونت آمیزی داشته باشند.
اما دلیل دوم ممکن است الگوگیریهای کودکان از بزرگسالان یا همسالانی باشد که در برابر آنها بچهها اقدام به آراستن خود میکنند. یعنی دختر بچه، مادری دارد که برای هر میهمانی آرایش میکند، او هم میبیند و این الگوگیری در او ایجاد میشود.
دلیل سوم القای بیش از حد فرهنگ درون خانواده بر ضرورت زیبایی و تاکید بیشتر بر ارزش گذاری فردی به زیبایی نسبت به ارزشهای اخلاقی است. در صورتی که فرهنگ درون خانواده توجه به ظاهر صرف باشد، چنین امری طبیعی است.
چهارم ایجاد شرایط و محیط تشویق کودک به استفاده از لوازم آرایش توسط اطرافیان برای زیباتر کردن کودک باید مدنظر قرار بگیرد. پنجم سهولت دسترسی کودک به لوازم آرایشی بزرگ ترها و در اختیار قرار دادن آنها توسط اطرافیان از علل مهم گرایش کودکان در آینده نزدیک به این لوازم است.
*خانم دکتر این مورد پنجم که فرمودید، در خیلی خانوادهها دیده میشود که والدین در این زمینه سهل گیری میکنند، چنین سهل گیری در خانوادهها چه دلائلی میتواند داشته باشد؟
ببینید، متاسفانه گاهی والدین برای ساکت کردن مقطعی و زودهنگام کودکان خود در سنین پایینتر لوازم آرایشی خود را به عنوان اسباب بازی در اختیار کودک قرار میدهند و بعدها مشاهده میشود احتمال استفاده خودسرانه و دست زدن به لوازم ارایشی مادر بدون حضور والدین افزایش مییابد. والدین باید بدانند که لوازم آرایش برای ساکت کردن و سرگرمی بچهها اسباب بازی نیست! عواقب زیادی دارد.
همچنین علاقه کودک به بزرگتر نشان دادن خود و همانندسازی با مادر نیز میتواند از علل مهم دیگر در نظر گرفته شود. واکنشهای غلط والدین به کنجکاویهای ساده و اولین استفادههای ناهشیارانه کودک از لوازم آرایش میتواند از علل مهم دیگر باشد. استفاده از واژههای «چه زیبا شدی» و خندیدن به کودک و تعریف این مطلب برای دیگران در برابر کودک میتواند جنبه تشویقی برای افزایش احتمال استفادههای بعدی کودک از این لوازم آرایشی باشد. البته واکنشهای خشونت آمیز و غیرمنطقی و تنبیه کودک در این زمینه نیز نه تنها موثر نیست بلکه خطرات جدی به همراه خواهد داشت.
* عوارض آرایش زودرس کودکان در زندگی فعلی و آینده زندگی آنان چیست؟ برخی خانوادهها این روزها اعتقادی ندارند که آرایش کردن مضراتی برای خود و بچه هایشان دارند به همین دلیل هم هست که نوجوانان زیادی را میبینیم که از سنین پایین به رنگ کردن مو یا آرایش صورت و ناخن به طور مداوم و طبیعی میپردازند.
اولین مشکلی که در این زمینه وجود دارد افزایش احتمال ابتلا به بیماریهای پوستی و بروز واکنشهای حساسیتی است که به علت ظرافت و لطافت پوست کودکان در پی استفاده مکرر از لوازم آرایش بالا میرود.
افزایش احتمال «بحران هویت» و «سردرگمی» نقش در بزرگسالی از عوارض مهم و جدی است.
*در این زمینه بیشتر برایمان توضیح میدهید؟
ببینید، کاهش اعتماد به نفس و باور به نیاز همیشگی به تغییر خود برای پذیرفته شدن در دنیای بیرونی و ارتباطات اجتماعی در پی استفاده کودکان از لوازم آرایش در سنین پایین دیده شده است. با آرایش، عزت نفس کودک و نوجوان تهدید میشود، چون ناخودآگاه تشویق اطرافیان در او این امر را القا میکند که بدون استفاده از این لوازم آرایش زیبا و پذیرفتنی نخواهد بود. همچنین افزایش احتمال بلوغ زودرس نیز میتواند تهدید جدی بعدی باشد که باید در نظر داشت.
* خانم دکتر پسر بچههای زیادی را هم میبینیم این روزها به سمت مدلینگ و مدلهای مختلف مو و آرایش صورت روی میآورند، آیا پسربچهها هم گرایش به لوازم آرایشی پیدا میکنند و در این زمینه زمینه والدین چه وظیفهای دارند؟
بله، این امر گاهی در پسربچهها هم دیده میشود. پسربچهها نیز گاهی رفتارهایی مغایر با جنسیتشان ممکن است داشته باشند. رفتارهایی از قبیل تمایل به آرایش کردن، یا رغبت به بودن در جمع زنان و عدم تمایل به همراهی با پدر از مواردی است که در برخی پسربچهها به چشم میخورد.
باید والدین به این رفتارها در کودک خود توجه کنند و پیگیری جدی برای اصلاح آن داشته باشند. این رفتارها امکان دارد تبعات و پیامدهای ناخوشایندی را در زندگی شخصی و اجتماعی آینده پسران به همراه داشته باشد. در این وضعیت باید برای اصلاح این رفتارها با صحبت کردن، توضیح دادن تفاوتهای رفتاری زنان و مردان، این مشکل را در ذهن کودک حل کرد. در صورتی که این توانایی و مهارت در والدین کم شود، باز هم این مشکلات در کودک ادامه پیدا کرد، خانوادهها باید از روانشناسان در این حوزه کمک بگیرند.
* راهکارهای جلوگیری از روی آوردن کودکان به انجام آرایش چیست؟
برای کاهش تمایل به آرایش در کودکان و نوجوانان بهتر است بزرگترها در حضور کودک انجام به خودآرایی را به حداقل برسانند و کودک را کمتر همراه با خود به مراکز آرایشی ببرند. لوازم آرایشی در منزل نباید در در دسترس آزادانه کودکان قرار گیرد و باید احترام به حریم شخصی والدین و بزرگترها به کودک آموزش داده شود.
*به طور عملی مادرها چه کارهایی میتوانند در این زمینه انجام دهند؟
برای بچهها با زبان کودکانه توضیح داده شود که این کار مخصوص بزرگترها است و در هر حیطه سنی انجام کارهای مخصوص به آن سن باید انجام شود. در نظر داشتن فاصله سنی با والدین در ذهن کودک و روشن کردن این مطلب با زبانی ساده و کودکانه برای کودکان مهارتی است که والدین باید آن را بیاموزند
*پس منع آرایش نباید به صورت مستقیم باشد؟
خیر، منع آرایش نباید به صورتی انجام شود که کودک لجباز و حریص شود و در پی مخفی کاری برای انجام آن شود. قانع سازی باید با ظرافت کامل و با مهارت انجام شود و کودک از عوارض انجام کار خود آگاه شود، برای مثال به کودک گفته شود که آرایش کردن امکان دارد به سلامتی اش آسیب برساند، با لطافت و مهربانی کامل باید به او گفته شود که بدون آرایش زیباتر هستی و این آرایش، مانع دیدن چهره زیبای اصلی تو میشود.
نکته دیگر هم این است که به صورت مکرر در زمانهای مختلف به او اعتماد به نفس دهید و تلقین کنید که او زیبا و دوست داشتنی است و باید خودش را همانگونه که هست، دوست بدارد. اگر کودک همچنان اصرار داشت، والدین برای او چارچوبی تعیین کنند و باید به او بفهمانند که این کار مخصوص بزرگترهاست و او هم روزی بزرگتر خواهد شد و استفاده مناسب از این لوازم را خواهد داشت.
*بچهها خیلی وقتها با همان شیرین زبانی به بزرگترها میگویند که مثلا چرا فلان فرد یا فلان بچه یا بزرگسال پس آرایش کرده و من نمیتوانم این کار را انجام دهم. در این طور مواقع چه باید پاسخ داد؟
به بچه باید گفته شود که اگر در اطراف او کسانی را میبیند که آرایش میکنند، این افراد بزرگسال، چون نشاط پوست شان با افزایش سن از بین میرود، سعی میکنند مقداری آرایش کنند که چهره شان بی روح نباشد و نشاط جوانی را پیدا کند، اما آرایش کردن برای بچهها و نوجوانها خوب نیست.
در صورت مشاهده آرایش زیاد در پسران یا رفتارهای پسرانه در دختران و آرایش کردن زیاد دختران که بیش از ۶ ماه به طول انجامید حتماً به یک روانشناس مراجعه کنید و ریز رفتارهای کودک خود را توضیح دهید. دکتر روانشناس کودک و یا بازی درمانگر برای بچهها در این زمینه میتواند به شما راهکارهای مناسبی دهد.
منبع: فارس
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: لوازم آرایشی کودک و نوجوان لوازم آرایش افزایش احتمال لوازم آرایشی دیده می شود برای بچه ها آرایش کردن خانواده ها پسربچه ها بزرگتر ها خانم دکتر رفتار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۹۸۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله_ زهرا افسر: عکس یک دختربچه اصفهانی صفحه شبکههای اجتماعیام را پر کرده بود؛ عکس دیانای بالای آن بزرگ نوشته: «گم شده». چند روزی اخبار را زیر و رو میکنم اما کسی از پیدا شدن دخترک ۱۱ ساله چیزی نمیگوید. تا اینکه خبر دیگری از دیانا «دختر بچه گم شده اصفهانی» پخش میشود.
دیانا گم نشده بود؛ مادرش او را به یک باغ متروکه برده و با چاقو دخترش را به قتل رسانده؛ بعد جسدش را آتش زده و همه جا اعلام کرده که دخترش مفقود شده است. چند روز از این خبر میگذرد اما فکر این دختر از سرم بیرون نیامده. بستگان نزدیکش گفتهاند این دختر مبتلا به «اتیسم» بوده است. بغض تمام وجودم را میگیرد. به دیانا فکر میکنم؛ به مادرش و به تمام کودکان اتیسمی و خانوادههایشان.
نجات مهدیها
از همان ابتدای کودکی، دایره افرادی که میتوانست با آنها ارتباط برقرار کند بسیار محدود بود. در اولین رفتارهای مهدی، مادرش فکر میکرد کودکش اجتماعی نیست و این کاملاً طبیعی است. اما بعد از مدتی علائم جدیتری از خود را نشان دادند.
مهدی رفتارها و نگاههای متفاوتتری از هم سن و سالهای خودش داشت و نداشتن قدرت تکلم به اضافه موارد دیگری که روز به روز در او ظهور میکرد مادرش را مصمم کرد تا پیگیر این حالات فرزندش باشد. مهدی دچار اختلال یکپارچگی حسی بود؛ یعنی اگر سرش به جایی برخورد میکرد درد را احساس نمیکرد؛ اگر ساعتها غذا نمیخورد گرسنه نمیشد یا بعد از غذا خوردن احساس سیری نداشت. بروز رفتارهای کلیشهای و حرکتی، علائم بیش فعالی و حتی مشکلات گوارشی موارد دیگری بود که نشان میداد مهدی شرایط ویژهای دارد.
مادرش که یک زن دهه شصتی است از همان روزهای اول مواجهه با این علائم به خوبی در مورد این اختلال تحقیق کرد و به موقع درمان فرزندش را شروع کرد. سالهای ۸۸-۸۹ میزان آگاهی نسبت به اختلال اتیسم تقریباً صفر بود تا جایی که حتی عده زیادی از اقوام و آشنایان این مادر سعی کردند او را از پیگیری این اختلال منصرف کنند و نسبت به این موضوع بسیار بدبین بودند. اما زن جوان دست برنداشت و با پیگیریهایش متوجه شرایط مهدی شد. خیلی زود درمان کودک دو ساله شروع شد و همین رسیدگی به موقع باعث شد مهدی حالا در سن ۱۶ سالگی با یک بچه سالم تقریباً فرقی نداشته باشد و اگر کسی گذشته او را نداند چندان متوجه این اختلال در او نمیشود؛ هرچند که این اختلال تا آخر عمر با او همراه است اما شدت آن بسیار کاهش یافته و کنترل شده است.
مدارا با ترس
مهدی کودک مبتلا به اتیسم به همراه مادرش در مراکز توانبخشی دورههای لازم را میدیدند و آموزش آنها همچنان ادامه داشت. او به دستور پزشک داروهایی را برای افزایش سطح تمرکزش مصرف میکرد تا بتواند در هفتسالگی مانند بچههای دیگر به مدرسه برود. سال ۹۴ برای خواندن اول ابتدایی به مدرسه رفت؛ اما نه یک مدرسه عادی. او باید سال سرنوشتساز کلاس اول را در مدرسه استثنایی میگذراند؛ سالی که معمولاً در ذهن و شکلگیری پایه تحصیلی همه کودکان بسیار تأثیرگذار است مخصوصاً برای کودک اتیسمی که شرایط احساسی ویژهای را تجربه میکند.
مهدی، روزهای اول با مادر یا دخترخالهاش سر کلاس درس میرفت؛ اما طولی نکشید که با محیط ارتباط برقرار کرد و توانست تنها پشت نیمکت بنشیند. ترسی که مهدی هفت ساله داشت این بود که نکند برای بازگشت از مدرسه دیر به دنبالش بروند. برای همین یک سوال را مکرراً تکرار میکرد: «مامان! یعنی مدرسهم تمام شد، تو جلوی دری؟».
مطالعات و تحقیقات پزشکی نشان داده که کودکان دارای اختلال اتیسم، ترسهای شدید اجتماعی و احساسی را تجربه میکنند، ترسهایی که شاید برای کودکان یا افراد دیگر معنایی نداشته باشد و غیر منطقی به نظر برسد؛ اما تمام وجود فرد مبتلا به اتیسم را در برمیگیرد و باعث میشود علائم و رفتارهای غیرعادی در او تشدید شوند. کنار آمدن با ترسهای مختلف افراد مبتلا به اتیسم یکی از دشوارترین مواردی است که خانوادهای این افراد با آنها مواجهاند و به صبر زیاد و روحیه قوی برای مدارا با آن نیاز دارند.
اختلال یا استعداد؟
چند ماه گذشت و مادر مهدی خوشحال بود که توانسته با پیگیری به موقع، کودکش را در همان سن هفت سالگی به مدرسه بفرستد؛ تا اینکه یک روز مهدی ناراحت به خانه آمد و گفت دیگر نمیخواهد مدرسه برود. وقتی دلیلش را پرسیدند جواب داد: «من از بچههای دیگر دیرتر یاد میگیرم و آنها من را مسخره میکنند.» خانوادهاش گمان کردند بهانه میآورد تا از زیر درس خواندن فرار کند؛ اما پایان کلاس اول ابتدایی که رسید، مدیر مدرسه کارنامهها را تحویل داد و به مادر مهدی گفت باید یک بار دیگر بخاطر شرایط خاصش اول ابتدایی را تکرار کند. او در ریاضی و نقاشی خوب بود اما در فارسی نه. مهدی فارسی را از سمت چپ مینوشت؛ کاری که شاید بیش از یک اختلال یک استعداد و توانایی خاص باشد.
دومین سالی که مهدی کلاس اول بود هم تمام شد اما بار دیگر به او گفتند که نمیتواند به کلاس دوم برود. بالاخره با پیگیریهای فراوان مادر مهدی مشخص شد دلیل عقب ماندن فرزندش از سایر دانشآموزان کلاس این است که بچههایی که از لحاظ ذهنی مشکل دارند با آنها که معلولیت جسمی دارند و از نظر مغزی سالم هستند، با هم در یک کلاس هستند. در چنین شرایطی طبیعی بود که کودکان اتیسمی و کودکانی که از نظر ذهنی شرایط خاصی دارند از بقیه دانشآموزان عقب بمانند.
مهدی حالا ۱۶ سال دارد و چند سالی است به همراه خانوادهاش مهاجرت کرده است. کودکی که دو سال در کلاس اول ابتدایی درجا زده بود هفت ماه بعد از مهاجرت به ایتالیا میتوانست به ایتالیایی حرف بزند و بنویسد. حالا موفق شده در سن ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شود؛ هرچند هنوز با برخی ترسها و اضطرابها و علائم دیگری از اتیسم دست و پنجه نرم میکند.
آدم امن کودکان خاص باشید
نکته مهم این است که با گذشت سالهای زیاد از شناسایی اختلالاتی مانند اتیسم، هنوز هم آگاهی چندانی نسبت به آن وجود ندارد. رسانههای مختلف، تولیدکنندگان آثار صوتی و تصویری و دستگاههای مربوطه، برای شناساندن بیماریهای خاص و فرهنگ رفتار با آنان چه کردهاند؟ چند اثر هنری در این زمینه ساخته شده است؟
فارغ از حوزه رسانه، کارکنان مراکز مختلف از کادر درمان و آموزش گرفته تا خدمات مختلف و شرکتهای خصوصی زمانی آگاهی و اطلاعات لازم درباره نحوه رفتار با این افراد را دارند؟ این کودکان روزی بزرگ میشوند و ح تی اگر در محیط تحصیلی جداگانهای درس خوانده باشند، نیاز دارند روزی کنار بقیه مردم وارد بازار کار شوند. گروههای مخالف جامعه چقدر پذیرش، معرفت و دانش کافی برای تعامل صحیح با این افراد را دارند؟
هرچند امروزه آموزشهای بیشتری درباره چگونگی رفتار با این کودکان به مردم داده شده؛ اما هنوز نوع رفتار صحیح با افراد اتیسمی آن طور که باید در جامعه فراگیر نشده است. نه تنها جامعه، حتی اطرافیان این کودکان ممکن است هنوز با این خلأ آموزشی مواجه باشند و درست ندانند که طرز برخورد با یک اتیسمی چگونه است. خیلی اوقات بستگان، ناخواسته روان کودک دارای اختلال اتیسم را مورد آزار قرار میدهند و این در حالی است که این افراد اتیسمی به هیچ عنوان نباید از طرف نزدیکان خود احساس ترس و ناامنی کنند.
کوچکترین جملات یا رفتارهای تهدیدآمیزی که شاید در مواجهه با کودکان عادی استفاده میشود برای کودک اتیسمی حکم یک محرک عصبی را دارد و او را به شدت به هم میریزد؛ حتی ممکن است باعث حس ناامنی و ترس ابدی در او شود، طوری که در بزرگسالی به صورت جدی احساس وحشت، او را آزار دهد. نزدیکان این افراد باید آدمِ امن زندگی کودک خود باشند و این حتماً به بهبود سریعتر آنها کمک کنید. اگر کودکی با بیماری خاص به شما اعتماد کند راحتتر تمرینات توانبخشی را انجام میدهد و شما را دشمن خود نمیداند. این همان راز بزرگی است که این خانوادهها باید آن را بدانند و راه و روشاش را پیدا کنند.
بیدفاع؛ مثل یک نوزاد
حتماً دیدهاید وقتی یک نوزاد متولد میشود با هر گریه او، دیگران نظرهای متفاوت میدهند زیرا متوجه خواسته نوزاد نمیشوند. ماجرای کودکان مبتلا به اتیسم هم همین است؛ آنها از سایر هم سن و سالهای خود مظلومتر و به نوعی بسیار بیدفاع هستند؛ مغز فرد اتیسمی نمیتواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی به درستی عمل کند و به همین دلیل است که اکثر آنان منزوی هستند و نمیتوانند از همان سالهای اولیه رشد خود، با دیگران ارتباط برقرار کنند. اولین زنگ خطر برای خانوادهها میتواند همین ارتباط نگرفتن کودکان با محیط پیرامون باشد.
مورد دیگری که افراد حتی بزرگسال مبتلا به اتیسم ممکن است به آن دچار باشند؛ نداشتن قدرت تکلم است. همچنین این افراد در برابر تغییر رفتارهای تکراری و کلیشهای مقاومت دارند و در برقراری ارتباط چشمی تا حدی ناتوان هستند. همچنین این افراد نمیتوانند پاسخ مناسبی به محرکات محیطی نشان بدهند. اختلالات اتیسم، از لحاظ شدت علائم با یکدیگر متفاوت هستند و در سه سطح کلی دستهبندی میشوند: «سطح نیازمند حمایت، سطح نیازمند حمایت زیاد، سطح نیازمند حمایت بسیار زیاد»
نکته حائز اهمیت این است که اگر خانوادهها از همان سنین پایین موارد گفته شده و علائم کلی بیماریهای خاص از جمله اتیسم را بدانند و در صورت مشاهده آنها در کودک خود به پزشک مراجعه کنند؛ میتوانند درمان را شروع کنند و آینده او را نجات دهند. البته به شرط آن که در تشخیص این علائم دچار وسواس فکری نشوند و فقط به تشخیص قطعی پزشک تکیه داشته باشند.
نقطه امن بیرون از گود
اتفاق دختر بچه اصفهانی نه اولین مورد است نه احتمالاً آخرین. پرونده دیانا یادآوری کرد هر خانوادهای توان، آگاهی، صبر و قدرت مالی لازم حمایت و مراقبت از کودکان اتیسمی را ندارد؛ یادآوری کرد همه کودکان اتیسمی به اندازه مهدی خوشاقبال نیستند و شانس زندگی در خانوادهای را ندارند که تمام وقت در اختیار آنان باشند.
همه کسانی که بیرون از گود نشستهاند مادر کودک اصفهانی را مقصر میدانند؛ هرچند در غیرانسانی بودن اقدام او هیچ شکی نیست اما اگر مادر یا پدر آموزشهای لازم را ندیده باشند، تحت حمایتهای روانشناختی قرار نگیرند و در ثبات روانی قابل اطمینانی نباشند، وقوع چنین اتفاقات تلخ و آزاردهندهای بعید نیست.
اکثر خانوادههایی که کودک مبتلا به بیماری خاص مثل اتیسم دارند، تا تجربه کردن آسیب جدی فاصله چندانی ندارند. عدم حمایتهای مادی و معنوی و ناآگاهی گسترده در سطح جامعه این خانوادهها را مشکلات جدی مواجه میکند و سرنوشت بسیاری از زوجهایی که فرزند آنها دچار بیماریهای خاص باشد به جدایی و طلاق منجر میشود.
یک جستوجوی ساده در شبکههای اجتماعی، ناامیدی والدین این کودکان را نشان میدهد. روشن است که اگر این خواندهها به حال خود رها شوند و ساز و کارها مناسب برای حمایت از آنها تقویت نشود، نه تنها در بیماری اتیسم بلکه در ۲۶ گروه بیماری دیگر که در زیرمجموعه بیماریهای خاص قرار گرفتهاند شاهد این سرنوشتهای تلخ خواهیم بود. اینکه سرنوشت یک کودک مبتلا به بیماری خاص، شبیه مهدی باشد یا دیانا، تا حد زیادی میتواند در دستان مسؤولان باشد…
کد خبر 6099238